حبس عاشقونه :
توی حبس عاشقونه
زندونم عمق چشاته
نمی خوام تبرئه باشم
چون لبم روی لباته
واسه اندام نجیبت
همه شاعر و اسیرن
واسه فتح رختخوابت
گربه ها هم گرگ پیرن
اما موهای رها تو
حتی اون بغض صداتو
حتی حرمت نگاتو
حتی نقش رد پاتو
منو ویرون می کنه باز
تو کویر التماسم
منو شهوت شقایق
من اسیر بغض یاسم
تو یه داسی تبرم باش
گریه های سحرم باش
من قنوت یه مناجات
تو بیا همسفرم باش
تو یه فصلی واسه مردن
تو یه بغضی واسه خوردن
تو یه رنگی واسه نقاش
آخرین ضربه من باش
سیرم از غصه[ناراحت][ناراحت][ناراحت]
سلام نیلوفر خانم .اگه خواستی یه سر به وب من بزن. [چشمک]
سلام خوبی؟اگه ادرس این اقا مهرداد رو میخوای ادرسش=http://mehrdad619.blogfa.com/
پاییز که شد؛ به جُرمِ کم کاری اخراجش کردند؛ رُفتگری که عاشق شده بود؛ و برگ ها را قدم می زد و جارو نمی کرد ... [دلشکسته]
[گل]ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺵ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﻣﻬﻢ ﺑﺎﺷﯽ ﺍﻭ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺭﺍﻫﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻭﻗﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻳﺎﻓﺘـــــــ ... ﻧـــﻩ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺍﺭ ﻭ ﻧــــﻩ ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺟﯿﺢ
هضمــش بــه مــا نمــي رســد، بــا ايــن همــه گــلو کــه پيشــش گيــر کــرده اســت!
سلام دیدمت ... بسیار زیبا هستی... تبریک به تو دوست من... شادیت آرزومه... درود
شماهم باافتخارلینک شدی گلم
سلام یلدات مبارک گلی خانوم شب خوبی داشته باشی
الهی بمیرم واسه اون نگاهت که انقدر نجیبه عالی مینویسی[ساکت]